لوسی ملوسی
سلام قشنگم الان ساعت ١٠/١٥صبح یکشنبه اول اردیبهشت و من این ماه و به خاطر
برگذاری نمایشگاه کتاب خیلی دوس دارم♥راستی الان میخوام چند مورد از کارای جالبت
رو برات یادداشت کنم عسلم♥وقتی یه چیزی میپره تو گلوت و سرفه میکنی تندی با
دستای کوچولوت میزنی تو سینت که هر کی تا حالا این صحنه رو دیده کلی خندش
گرفته البته این کار رو ازخیلی ماه پیش یاد گرفتی♥الهی قربون دخملم برم این روزا از
بس شیطونی میکنی و بدو بدو میکنی چند باری بد خوردی زمین و دیروز وقتی کبودی
پاهات رو دیدم و زانوت رو بوسیدم فکرشم نمیکردم خودتم خم شی وزانوهات رو ببوسی
وای شیرینم انقد وروجک وبلا وشیطونی که نگومیری روی مبلا ‚میز تی وی‚میز غذا
خوری و خلاصه خیلی بلایی و وقتی هم کار بدی بکنی و من یا بابایی دعوات کنیم انقد
ما رو میبوسی تا از دلمون دراری♥ الکی گریه میکنی و به عروسکات شیر میدی ♥ ب
هت اموزش دادم ♥ وقتی میگم چشمات کو میری عروسکاتو میاری چون بار اول که م
یخواستم یادت بدم به چی میگن چشم روی عروسکات بهت اموزش دادم ♥دستات وبینی
دندون وگوشاتم بلدی نشونم بدی البته اینا مال سه چهار ماه پیشه الان دیگه ماشالله خانوم
بزرگتر شدی و البته حرف گوش کن ترگلم♥