فال انگشتی باران
الهی قربونت برم دیروز انگشتامو نشونت دادم و گفتم مامان و چند تا دوس داری تو هم با دستای کوچولوت انگشت پنجم رو گرفتی و منم کلی ذوقیدم عزیزم من میدونم که چقد مامان و دوس داری و اینم فقط یه بازی بود .
دو سه روز پیش وقتی میخواستم از تو کابینت برنج واسه شام بردارم اومدی و یه مشت برنج و برداشتی و فرار کردی و منم هر چی که داد زدم گوش سر کار خانوم بدهکار نبود و مجبور شدم از همون حقه همیشگی استفاده کنم و روی چشامو گرفتم و گفتم قهرم باهات تو هم اول توجه نکردی و لی بعد رفتی برنج و ریختی سر جاشو اومدی کلی منو بوسیدی که یعنی دوست شیم الهی قربونت برم دوس دارم گازت بگیرم حیف که جدیدا اصلا نمیذاری ازت فیلم بگیرم و میگی دوربین رو بدم دستت تو حیف
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی