از شیر گرفتن خیلی دردناک و غصه داره کوچولوی من
سلام دختر عزیزم
روز یکشنبه 20 مرداد رفتیم دندونپزشکی و دکتر هم گفتن به خاطر پوسیدگی شدید دندونهات باید شیرت رو قطع کنم و من هم در کمال بی میلی مجبور به اینکار شدم همون شب موقع خواب تنهات گذاشتم پیش بابایی و بابایی تو رو خوابوندت البته بعد از اینکه کلی صدام کردی و غصه خوردی و دنبالم گشتی و پیدام نکردی و البته بابایی و منم خیلی خیلی دلمون گرفت وناراحتت بودیم شب بعد هم باز بابایی خوابوندت ولی شب سوم به قول خودت میثن دلش نیومد غصه خوردنت رو ببینه و گفت که بهت شیر بدم و مثل همیشه خودم بخوابونمت و توی این چند روز خیلی خوب همکاری کردی و کمتر شیر میخوری و از امروز ظهر هم که از گیاه صبر زرد استفاده کردم وبهت گفتم نم نم اه شده کثیفه تو هم چندشت شد و حتی نزدیکش هم نیومدی و کلی بازی کردی تا خسته شدی و خوابت برد
الهی قربونت برم میدونم خیلی سخته ولی میتونی از پس این هم بر بیای الهی بمیرم وقتی دو شب خودمو قایم کردم که منو نبینی شب سوم که نرفتم و پیشت موندم کلی منو بوسیدی عاشقتمارزومه به همه ارزوهای قشنگت برسی در پناه خدا