بارانباران، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

تو دختري يا پسري

روزایی که گذشت

1392/1/26 17:05
نویسنده : sadi
311 بازدید
اشتراک گذاری

دخترکم 1ساله که به دلایل زیادی مثل شیطونی خودت و عدم دسترسی به اینترنت و البته تنبلی مامان نتونستم سیر بزرگ شدنت رو واست به نمایش بذارم ولی ایشالله که بتونم جبران کنم این کم کاری رو♥از الانت اگه بگم 4 تا دندون خوشگل بالا داری و 4 تا پایین ′ راه میری و با هر قدمی که برمیداری شادی بی نهایتی رو به خونمون میدی‚چند کلمه ای رو هم صحبت میکنی مثلا با اون صدای قشنگت میگی بذا یعنی غذا زبانمیگی دست دددد یعنی دستت درد نکنهماچبسی ¿ مرسیبغلبابایی رو بابی صدا میکنی اما عید که دایی احمد خونمون بود ازش یاد گرفتی که اسممو صدا کنی البته نصفه نیمه الهی قربونت برم بهم میگی سادا بعد هم خودت جواب میدی ب له البته به جای له میگی ا همینشم از دختر همسایه توی کلاه قرمزی یاد گرفتیفرشتهراستی تا یادم نرفته بگم قند عسل دایی احمد هم حالا دیگه 3ماهشه و با اجازت عکس رهام کوچولو رو هم میذارم تو وبت♥عزیزم عید امسال رو نتونستیم بریم خونه مادر جون اخه دایی احمد و بابایی اینجا کار داشتن و دایی فرهاد طفلکی هم پاش شکسته♥تو عاشق سرسره بازی تاب بازی وکلا همه جور شیطونی هستی خلاصه بگم با شیطنت و شیرین زبونی و اون قیافه نانازت همه رو عاشق خودت کردی ♥حالا که دارم این پست رو میذارم دوشنبه 18فروردین 92 ساعت 5 بعد از ظهر یه روزابری خیلی قشنگه دخترکم نازنینم بی نهایت دوست دارم و مثل خودت که از بابایی یاد گرفتی وقتی غذات تموم میشه دستاتو به اسمون میبری و الهی شکر میکنی دستمو به اسمون میبرم و از ته دل میگم خدایا ممنونم  که ما رو لایق داشتن باران قشنگم دونستی خودت برامون حفظش کن و همه بچه های دیگرو واسه مامان باباشون قلب عاشقتمقلبارزومند ارزوهای قشنگت در بناه خداقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)